"لينگوئيسيسم" و يا "نژادپرستي زباني" (Linguicism) همه ايدئولوژيها، ساختارها و اجرائاتي هستند كه در خدمت مشروع نمودن، عملي ساختن، تنظيم، توليد و حفظ تقسيم ناعادلانه قدرت و منابع مادي و معنوي بين گروههاي زباني ميباشند و شامل مواردي مانند تحقير زبانهاي بومي و يا محروم نمودن كودكان از سيستم آموزشي به زبان مادري و ملي خود ميگردند.
"نسل كشي زباني" (Linguistic Genocide) ممنوعيت كاربرد زبان يك گروه در مراوده در مدارس، و يا ممنوعيت چاپ و پخش انتشارات به آن زبان و مجبور كردن كودكان به انحاء مختلف به ترك زبان پدران و مادرانشان از طرف دولت مي باشد.
"زبان كشي" (Linguicide) به صورت نابود ساختن عمدي، سيستماتيك و طراحي شده يك زبان تعريف شده است.
در ايران، دولت جمهوري اسلامي كه تحت سيطره همه جانبه و بلامنازع قوميتگرايان افراطي فارس و در مواردي پان ايرانيستها (حداد عادل، هاشمي رفسنجاني، ....) قرار دارد خود، ملت موهوم ايران و هويت ملي آن را بر اساس زبان و خط و هويت اقليت قومي فارس تعريف نموده و "نژادپرستي زباني" فارسي، "نسل كشي زباني" و "زبان كشي دولتي" را به سياست راهبردي، رسمي، كلان و مستمر خويش تبديل نموده است. در اين كشور اين سياستها، شامل همه زبانهاي غير فارسي بوده و مشخصا زبان تركي- زبان اكثريت نسبي ايرانيان- را نشانه گرفته اند.
نژادپرستي فارسي- سياستهاي استعماري فارسستان
در تاريخ معاصر جهان و در اكثر موارد "نژادپرستي زباني" و "نسل كشي زباني" براي حفظ و افزايش قدرتي استعماري (خارجي و يا داخلي) بكار برده ميشوند. در نمونه ايران نيز، ما شاهد آنيم كه دولت جمهوري اسلامي با همه نهادها و ارگانهاي خود (مقام رهبري، مجمع تشخيص نظام مصلحت، مجلس خبرگان رهبري، شوراي نگهبان قانون اساسي، شوراي عالي امنيت ملي، شوراي عالي انقلاب فرهنگي، مقام رياست جمهوري، رياست مجلس شوراي اسلامي، فرهنگستان زبان و ادب فارسي، همه وزارتخانه ها، حوزه هاي علميه، صدا و سيما، سپاه پاسداران و بسيج، ....) روز به روز رنگ و هويت فارسي بيشتري به خود گرفته و تبديل به دولت صرفا فارسستاني ميشود (پديده اي مشابه تبديل شدن گام به گام دولت يوگسلاوي به دولت صربستان در سالهاي واپسين عمر آن دولت). به موازات تبديل شدن جمهوري اسلامي به دولتي فارس و فارسستاني، رابطه اين دولت فارسگرا و فارس مركز با مناطق ملي ديگر و از جمله مناطق سه گانه ملي ترك نشين اين كشور (آزربايجان جنوبي، قشقايستان و افشار يورد در شمال خراسان) نيز با شتاب تمام و از همه جهت خصلت و رنگي استعماري به خود ميگيرد. تا آنجا كه برخي از محققين تئوري استعمار داخلي آزربايجان و ديگر مناطق ملي ايران از سوي فارسستان را مد نظر قرار داده اند.
جهشي تاريخي به سوي جلو
تظاهرات خياباني-قيامهاي شهري ملت ترك در ماه گذشته برجسته ترين و ماندگارترين حركت ملي اين خلق در تاريخ آزربايجان جنوبي است. اين قيام مردمي بيشك ميبايست به مثابه موفقيت آشكار روشنفكران و فرهنگيان آگاه ترك در توده اي كردن مطالبات دمكراتيك ملي خلق ترك در آزربايجان جنوبي تلقي گردد. پس از اين حركت، بويژه دو جنبش ناكام مشروطه در آزربايجان و حركت آزادستان به رهبري خياباني، از لحاظ مضمون ملي و اهميت نمادين، به حاشيه رانده شده اند. همگام با خيزش ملي اخير، خلق ترك در ايران و آزربايجان جنوبي اقلا در سه عرصه "روند ملت شوندگي"، "سياسي شدن حركت ملي ترك" و "عرصه حقوق بشري" جهشي تاريخي به سوي جلو را تجربه كرده است.
شعارها و مطالبات فرهنگي مطرح شده در قيام اخير خلق ترك در آزربايجان جنوبي و ديگر نقاط ايران، بسيار صريح، روشن و شفاف است:
1. قبول صريح و قانوني "هويت ملي خلق ترك" و "نام ملي آن ترك" از سوي دولت جمهوري اسلامي،
2. قبول و تضمين حقوقي و قانوني برابري دو ملت ترك و فارس در همه عرصه هاي سياسي، زباني، فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، ....
3. لغو رسميت نژادپرستانه و انحصاري زبان و خط فارسي در قانون اساسي،
4. لغو مصوبه هاي تحريك آميز و نژادپرستانه نظام كه زبان و خط قوم اقليت فارس را اصل و معيار تعريف هويت ملي همه شهروندان و ملل ساكن در ايران مي شمارد،
5. رسمي و دولتي نمودن زبان و خط تركي در ايران- زبان اكثريت نسبي مردم اين كشور-، به عنوان يكي از دو زبان و خط رسمي سراسري ايران،
6. رفع محدوديتها و ممنوعيتها در راه ايجاد نهادها، موسسات و .... فرهنگي دانشگاهي و آكادميك لازم در جهت شناسايي، حفظ و گسترش زبان، فرهنگ، تاريخ تركي مانند ايجاد فرهنگستان زبان، ادب و تاريخ تركي، و دانشكده هاي زبان و تاريخ تركي
7. تاسيس راديو و تلويزيونهاي سراسري خصوصي و دولتي و نشر روزنامه ها، نشريات و .... سراسري دولتي و غير دولتي به زبان تركي معيار و ادبي
8. آغاز به تعليم و تعلم به زبان تركي در همه مناطق ترك نشين ايران و در همه مقاطع تحصيلي، از مهد كودكها تا دانشگاهها
9. كاربرد گسترده و دولتي زبان تركي در عرصه هاي سمبليك مانند انتشار قانون اساسي، چاپ اسكناس و سكه، شناسنامه ها، كارتهاي شناسايي و پاسپورتها، تابلوها و علائم خياباني، محاكم قضايي و دوائر دولتي، نمايندگيهاي خارج كشور و ....
10. تصحيح تقسيمات اداري و پايان دادن به تجزيه ارضي سرزمين آزربايجان بين دوازده استان فعلي، هر كدام وابسته مستقيما به تهران،
11. تاسيس پارلمان منطقه اي آزربايجان، به نحوي كه همه نواحي و مراكز ترك نشين شمال غرب كشور را پوشش دهد.
جمهوري اسلامي بار ديگر و كماكان از اداي وظايف اساسي خود سرباز زده است
پس از قيام اخير بسياري از سران و نهادهاي نظام جمهوري اسلامي به واكنش و ابراز موضعگيري در باره آن پرداخته اند. در ميان اين سران و نهادها مي توان از مقام رهبري جمهوري اسلامي، روساء و اعضاي مجمع تشخيص مصلحت نظام، مجلس شوراي اسلامي، شوراي عالي امنيت ملي، شوراي نگهبان، مجلس خبرگان رهبري، شوراي عالي انقلاب فرهنگي، فرهنگستان زبان و ادب فارسي، رياست جمهوري، سازمان صدا و سيما، وزارتخانه هاي كشور، اطلاعات، آموزش و فرهنگ عالي، آموزش و پرورش، كانون پرورش فكري كودكان، سازمان ميراث فرهنگي، فرماندهان سپاه پاسداران و .... نام برد.
واكنش و موضع مقامات و نهادهاي فوق نشان از عدم وقوف نظام جمهوري اسلامي و سران و دولتمردان آن به واقعيتها و اشراف بر مصالح ايران دارد. اين واكنشها و مواضع را مي توان به شكل عدم جديت، وقت كشي و عوام فريبي و اصرار بر ادامه سياستهاي نژادپرستانه فارسي دولت جمهوري اسلامي خلاصه و تفسير نمود. در واكنش و اعلام مواضع مقامات و نهادهاي فوق، كوچكترين اشاره اي به خواستهاي اساسي خلق ترك (لغو رسميت انحصاري زبان و خط فارسي، رسميت دوباره زبان تركي، ....) نميشود. تاكنون هيچ اقدام رسمي و جدي براي تحقق حتي يكي از اين خواستها برداشته نشده و نشاني از وجود نيت براي گامبرداري در اين راستا از سوي دولت در آينده نزديك نيز وجود ندارد.
وظيفه و مسئوليت دولت ايران آن است كه پيام مردم خود را شنيده و با جان و دل در راه اجراي خواست مردم و تضمين برخورداري شهروندان و ملل ساكن در ايران از حقوق شهروندي و ملي خود اقدام نمايد. گمان نميرود كه نظام جمهوري اسلامي ايران، پيام خلق ترك به مثابه بزرگترين عنصر ملي ايران به خود را نشنيده باشد. با اين وصف، بنظر مي رسد جمهوري اسلامي بار ديگر و كماكان از اداي وظيفه خود سرباز زده است. اما خلق ترك و آزربايجان از اين پس از اداي وظيفه خود هرگز سرباز نخواهد زد و آن وظيفه عبارت است از رساندن صداي خود به مقامات و مسئولين با هر وسيله ممكن و وصول به حقوق ملي خود، بي كم و كاست، در كمترين زمان و با حداقل هزينه.
بدون گسست از زبانتان مراقبت كنيد، ناظر بي تفاوت مرگ هويتتان نباشيد
ملت ترك ساكن در شمال غرب ايران، در جنوب و مركز آن، در شمال شرق آن و در پايتخت تهران، نميبايست ناظر بي صداي مرگ زبان، هويت و فرهنگ و تاريخ تركي در وطن خويش باشد. امروز دانشجويان و جوانان پيشتاز براي تحقق خواست رسمي شدن زبان تركي در سطح سراسري و تعليم و تعليم به زبان مادري و ملي تركي در سراسر كشور بپا خواسته اند. اين خواست، خواست همه خلق ترك در ايران است. نميبايست تنها به حرف بسنده كرد. ميبايست برنامه هاي عملي آماده نمود و سازماندهيهاي متناسب را ايجاد كرد.
يكي از عرصه هايي كه خلق ترك مي بايست پس از اين براي رساندن صداي حق خود به مقامات و افكار عمومي ايران و جهان، و به زانو در آوردن و در هم شكستن نظام نژادپرستي فارسي به گستردگي تمام از آن استفاده كند، مبارزه منفي است. يكي از اهداف اصلي مبارزه منفي مي بايست متمركز شدن بر اهداف قابل اندازه گيري باشد. آنگونه كه اكنون تثبيت شده است، اولين، پايه اي ترين و عاجل ترين خواست قابل اندازه گيري ملت ترك در ايران و آزربايجان جنوبي در عرصه فرهنگي، آغاز آموزش و تحصيل به زبان تركي در همه مناطق ترك نشين شمال غرب كشور (آزربايجان جنوبي)، در جنوب ايران (قشقايستان) و در شمال شرق ايران (افشار يورد) و متعاقب آن رسميت زبان تركي در سطح سراسري و كل ايران (مانند كشورهاي همسايه افغانستان، پاكستان و عراق كه در هر كدام دو زبان، زبان رسمي سراسري اند) مي باشد.
در اين راستا، پيشنهاداتي از سوي برخي از دانشجويان ترك شده است كه در اينجا يكي از جالبترين آنها بنام "قابلاما قاشيق پيروتئستي: دئوله تده ن آنا ديليمي ايستيره م! كامپانياسي" تقديم ميشود:
"قابلاما قاشيقلي پيروتئست: دئوله تده ن آنا ديليمي ايستيره م! كامپانياسي"
كامپانياي "قابلاما قاشيقلي پيروتئست: دئوله تده ن آنا ديليمي گئري ايستيره م!" (اعتراض قابلمه-قاشقي: زبان مادري ام را از دولت باز مي خواهم) ملهم از مبارزات توده اي شهري در آمريكاي لاتين است. اين سبك از اعتراض و مقاومت توده هاي متوسط شهري براي نخستين بار در آرژانتين به صورت كوبيدن قاشق و ملاقه از سوي تظاهركنندگان بر قابلمه ها و ديگها و تاوه ها، براي ايجاد صدا و جلب توجه در حين تظاهرات روزانه ابتدائا مسالمت آميز، و در اعتراض به شرايط طاقت فرساي معيشتي و سياستهاي نابجاي كلان اقتصادي دولت بكار رفته است. نخستين نمونه هاي اعتراضات قابلمه-قاشقي، خودجوش و غير پارتيزان بوده و از طرف توده هاي متوسط شهري، پيشه وران و زنان كه به طور كلاسيك وابستگي به هيچ حزب و جريان سياسي خاصي نداشته اند انجام گرفته است.
پرتستهاي قابلاما-قاشيقلي، بعدها در كشورهاي گوناگون ديگر به مناسبتهاي متفاوت بكار گرفته شده است. يكي از موفقيت آميزترين اينها نمونه تركيه در دهه قبل است. در اين كشور پرتستهاي قابلاما-قاشيق (تنجره-تاوالي پروتئست) بر عليه فساد دولتي و پس از افشا شدن رابطه تنگاتنگ بين مافيا و گروههاي زير زميني با برخي از مقامات امنيتي و پليس و به طور خودجوش آغاز شد. در نمونه تركيه، آنچه قابل توجه بود تغيير در فرم پروتست با توجه به شرايط جامعه تركيه است. پروتئستهاي قابلاما-قاشيقلي در تركيه، به جاي آنكه مانند آمريكاي لاتين در روز روشن و در حين تظاهرات - با توجه به محدوديتهاي موجود در تجمعات در آن برهه از زمان - انجام شوند، به شبها و به پشت بامها و پنجره خانه ها انتقال يافته بود. در طول پروتستها كه در مدت بسيار كوتاهي فراگير شده و به همه شهرهاي بزرگ كشور سرايت نمود، مردم همه شب در ساعت معيني چراغ خانه هاي خود را خاموش نموده و در مقابل پنجره ها و يا بر پشت بامها به مدت ١٠-١٥ دقيقه به كوبيدن قابلمه و ديگ و تاوه با قاشق و ملاقه و كفگير مي پرداختند.
مبارزه ضد نژادپرستي و استعمار فارسي در ايران، تازه آغاز ميشود
آنچه براي ايران پيشنهاد شده است، با توجه عدم وجود شرايط دمكراتيك براي تجمع و بيان آرا و عقايد در اين كشور، شدت و حدت تمايلات نژادپرستانه فارسي در جامعه و سياستهاي سركوبگرانه و ضد حقوق بشري دولتي، نمونه تركيه است؛ يعني تجمع هفته اي شبانه هر شنبه ساعت ٩ شب در مقابل پنجره ها و پشت بامها و كوبيدن بر قابلمه ها و ديگها و تاوه ها در همه شهرها و روستاهاي ترك نشين و بويژه در تهران، در اعتراض به رسميت انحصاري زبان و خط فارسي، در اعتراض به ملاك گرفتن زبان و خط قوم اقليت فارس در تعريف هويت ملل ساكن در ايران، درخواست رسميت زبان و خط تركي در سطح سراسري و نيز آغاز تحصيل به زبان تركي در سراسر كشور،
- براي شرايط ايران، انجام پرتست قابلاما-قاشيقلي در روز اول هر هفته (شنبه) ساعت ٩ شب به مدت ١٠-١٥ دقيقه بر پشت بامها و جلوي پنجره ها و بر بالكنها و ايوانها، به شكل كوبيدن قاشق و كفگير و ملاقه بر قابلمه و ديگ و تابه ها توصيه شده است.
- در ماه شهريور و قبل از گشايش مدارس فارسي زبان در مناطق غير فارس، مي توان بر تواتر پرتست قابلاما-قاشيق افزود و تا گشايش مدارس در اول مهر، هر شب آنرا انجام داد.
- اين كامپانيا، متدي مدني، مدرن، شهري و با قابليت فوق العاده همه گير شدن، دمكراتيك با هزينه و فشار فوق العاده كم بر توده هاي مردم است.
- دولت نه تنها نميتواند با اين تدبير مخالفت كند، حتي قدرت كنترل آنرا نيز نخواهد داشت.
- اين كامپانيا و مبارزه مدني توده اي عمدتا شهري، مي تواند به صورت نامحدود تا آغاز شدن تعليم و تعلم به زبان تركي در همه مناطق ترك نشين ايران و حتي تا رسمي شدن زبان تركي در ايران در سطح سراسري ادامه يابد.
- ميبايست به برپايي گسترده اين كامپانيا در شهر تهران اهميت ويژ ه اي داد. از جمله به دلايل زير: شهر تهران شهري نيمه ترك بر مرز دو منطقه ملي آزربايجان و فارسستان است، اين شهر، بزرگترين شهر ترك نشين و آزربايجاني ايران است، اين شهر پايتخت ايران و محل استقرار دولتمردان و مقامات فارس و فارس گراست، شهر تهران محل استقرار هيتهاي ديپلماتيك و سفارتخانه ها، نمايندگان آژانسهاي خبري جهاني و يونسكو .... است،
- شايسته است كه همه ملل ايراني غير فارس در همه مناطق ملي غير فارس به كامپانياي فوق بپيوندند. در اين ميان پيوستن ملتهاي كرد، عرب، تركمن، بلوچ، گيلك، لر، لار، لك و مازني بسيار مفيد خواهد بود.
دعوت از دولت جمهوري اسلامي ايران براي سر فرود آوردن در مقابل زبان مادري ملل ايراني
"زبان مادري از حقوق بنيادين بشري است". بنا به اعلاميه جهاني حقوق بشر، همه افراد از حق تعلم و تعليم به زبان مادري، از حق آفرينش و توليد به زبان مادري در عرصه هاي هنري و علمي برخوردارند. ايران از زاويه زبانها و فرهنگها داراي ثروت، تنوع و غنايي است كه از تاريخ و تمدنهاي منطقه سرچشمه گرفته است. ايران، هم به سبب ميراثداري ارث بيادگار مانده از توده ها و اقوامي كه در طول قرون و اعصار در اين سرزمين زيسته اند، هم به سبب محل و مقصد كوچهاي بيشمار انساني بودن، به موزائيكي واقعي از ملتها، زبانها و فرهنگها تبديل شده است. در ايران ملل ترك، فارس، عرب، كرد، لر، بلوچ، تركمن، گيلك، تبري، لار، لك، تاجيك، ارمني، آسوري، براهويي، خلج، پشتون و .... قرنها با هم زيسته، بر فرهنگ همديگر تاثير گذارده و از فرهنگ همديگر تاثير گرفته اند.
واژه ها نميتوانند زنداني شوند، ممنوعيتها ميبايست لغو گردند
آموزش و تعليم زبان تركي، كه زبان مادري و ملي خلق ترك در ايران است، حفظ فرهنگ اين خلق كه به شكل آداب و رسوم و فلكلور پويا به حيات خود ادامه ميدهد، و توليد و گسترش آن در حيطه هاي هنري، اجتماعي و علمي، ضرورت حقوق بشر و آزاديهاي اساسي است. تركها از عناصر اصلي سازنده مدنيت و فرهنگ و توده مردم ايرانند و زبان و ادبيات تركي در مجموعه زبانها و ادبياتهاي ايراني جايگاه ويژه اي دارد. تركها نيز مانند فارسها، حتي به مقياسي گسترده تر، عنصري از تمدن و فرهنگ ايرانند.
آموزش و آموختن همه فرهنگهاي ايراني بدور از تبعيضات سياسي و اجتماعي، از جهت كمك به توسعه مدني جامعه مفيد بوده و از اصول غيرقابل تحديد حقوق بشر و آزاديهاي اساسي است. براي نايل شدن زبان و فرهنگ تركي به آزادي و حريت خود، به منظور رشد علمي زبان و فرهنگ تركي كه پاره اي از اين فرهنگ و سرزمين است، نظام جمهوري اسلامي مي بايست به شناسائي حق رسمي شدن اين زبان در سطح سراسري، حق تعليم و تعلم به اين زبان، شروع انتشارات گسترده نوشتاري، صوتي و تصويري به تركي، احداث دانشكده هاي زبان و فرهنگ و تاريخ تركي براي تدقيق زبان و فرهنگ و تاريخ تركي و آزربايجان، و در مقطع دانشگاهي گشايش دانشكده ها و دانشگاههاي تركي زبان براي همه كس اقدام نمايد.
حق تعليم به زبان مادري را نمي توان محدود نمود
همه از حق كاربرد زبانهاي مادري در رسانه ها و از حق حفظ و توسعه زبان مادري خويش برخوردارند. حق تعليم و تعلم به زبانهاي ملي را نميتوان ممنوع نمود. سياستهاي مبتني به زور دولت ايران كه كمابيش به مدت يكصد سال ادامه داشته است، حتي از مطرح شدن مشكل تعليم و تعلم به زبانهاي ملي در ايران نيز وحشت داشته و آنرا با منافع ملي تنگنظرانه قوميت اقليت اما حاكم فارس مطابق نمي بيند. اين ذهنيت به وجود گروهها و اقليتهاي زباني مسلمان غيرفارس در ايران و حقوق آنها اعتقادي ندارد.
ممنوعيت و تضييقاتي كه در ايران بر تعليم و تعلم به زبانهاي ملي و مادري وجود دارد، ممنوعيت بر بسياري از آزاديهاي اساسي از جمله آزادي بيان، افاده و دانش اندوزي نيز است. از اينرو مبارزه براي لغو اين ممنوعيتها و تضييقات مبارزه اي در راه مدنيت است. تركان ايران خواهان لغو ممنوعيتها و تحريمهاي موجود بر زبان و فرهنگ تركي در ايران، اعاده و بازگردانيدن آزاديهاي سلب شده زبان، فرهنگ، علم و هنر به خلق ترك در ايران هستند. اكنون هر هنرمند و نويسنده اي كه خواهان ياد گرفتن زبان، فرهنگ، اشعار، داستانها و ....ي ملل ايراني بر آيد با مشكلات عديده اي روبروست. سد نمودن راه آزاديهاي اساسي گوناگون شهروندان و ملل ساكن در ايران، تدبيري غيرقابل قبول است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر